هفت فروردین

با تو من با بهار می رویم

هفت فروردین

با تو من با بهار می رویم

تولدی دیگر



امروز روز تولدمه هم تولد من و هم تولد این وبلاگ . اومدم بگم به همین راحتی 37 ساله شدم یه لحظه موندم . نه اصلا هم به این راحتی نبود خیلی هم به سختی 37 ساله شدم !

ولی با همه سختی های راه از اینکه به این دنیا اومدم پشیمون نیستم بالاخره این زندگی و دنیا ارزش یه بار دیدن و تجربه کردن رو داشت . شاید برای همینه که با همه دلخوری هام از روزگاری که بر من گذشت بازم حاضر شدم بچه ای رو به این دنیا بیارم .

تولد امسالم خیلی برام متفاوته یعنی یه احساس خاصی ورای هر سال ! همیشه تولدم برام یه روز ویژه بود و دلم می خواست به ویژه ترین حالت ممکن این روز رو بگذرونم . چه بسا سالهایی که از بابت دید و بازدیدهای نوروزی نمی تونستم به حال خودم بشم ، با خودم خلوت کنم و از مزه مزه کردن روز تولدم لذت ببرم .

ولی امسال داستانش فرق می کنه اونقدر آدم تو این لذت عشق و ایثار و مادرشدن غرق میشه که دیگه به خودش فکر نمی کنه یعنی یه جوری که انگار والاتر از اون حس خودخواهی و در خود فرو رفتن داری به خودت و زندگی  از یه مرتبه و جایگاه دیگه ای نگاه می کنی .

هنوز با قطع و یقین نمی دونم این حبه انگور من دختره یا پسر ولی امیدوارم در هر حال از زندگیش لذت ببره و امیدوارم  حتی بیشتر از من خودش و زندگی کردن رو دوست داشته باشه .

براش آرزوی زندگی بدون جنگ و مبارزه دارم ولی امیدوارم اونقدر قوی باشه که حتی فاتحانه تر از من هر از گاهی برگرده و به تمام نشیب و فرازهای زندگیش لبخند بزنه . 

و امیدوارم همیشه به یادش باشه مهربان خدایی داره که هرگز تنهاش نمیذاره . پروردگار عزیزی که تکیه گاه همه اعتمادهاست .

نظرات 1 + ارسال نظر
اکسیر پنج‌شنبه 8 فروردین 1392 ساعت 12:11

جدی 37 ساله شدی؟ ولی بهت نمیاد ها!
مگه نگفتی دختره؟ حالا میگی هنوز معلوم نیست چیه؟!
بازم مبارکا باشه

اکسیر نظر لطف شماست که بهم نمیاد :دی
خوب سونوگرافی تو هفته های بالاتر قطعی می تونه تعیین کنه تو 12 هفته در حد حدس بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد