هفت فروردین

با تو من با بهار می رویم

هفت فروردین

با تو من با بهار می رویم

اینجا ایران است (4) : گردشگرانی که ما هستیم

 

من خیلی از جاهای دنیا رو نرفتم ولی خیلی از جاهای ایران خودمونو رفتم راستش می خواستم بدونم :  

 

1- غیر از اینجا کجاست که گردشگر بلند میشه با هزار جور هزینه و بدبختی  میره یه جای خوب تو طبیعت پیدا می کنه بعد آتیش روشن می کنه دودشو به جای هوای پر از اکسیژن می کنه تو حلق خودشو و ملت ؟! ( حالا اون قلیون کوفتیش بماند که هر جا میری یکی زیر دماغت روشنه )  

 

2-  یعنی اینجا هنوز کلمه آرامش واژه سوسولی و غریبیه یا همه جا ؟ من اگه بخوام برم از سکوت و آرامش طبیعت استفاده کنم و تو  هموطن خوش فکر من نیای زیر گوشم موزیک بندتمبونی ول بدی باید کدوم گوری برم ؟!  

 

3- جاهای دیگه دنیا هم مثل اینجا مردم همینجوری راه میرن زباله ازشون میریزه ؟! یعنی تو اون سوراخ سنبه ای که فکر می کنی پای بشر هنوز نرسیده مطمئن باش بطری آب معدنی و کاغذ پفک چی توز موتوری هست !  

 

4- دیگه کجا میشه دید وقتی باباهه می خواد یه مار آبی بدبخت مادرمرده رو کنار سنگای موج شکن به بچه اش نشون بده یه سنگ یه منی رو برمی داره شپلق می کوبه تو سر ماره ؟! 

 

5-  البته اینم فکر کنم مخصوص اینجاست فقط که بانوی محترم ایرانی که کلا همه چیز از جمله هواخوری براش حیفه ، مجبوره تو کوه و کمر و طبیعت و غیرطبیعت با این همه لباس و پوشش شرشر عرق بریزه و با همون نفس بند اومده اش بر باعث و بانیش لعنت بفرسته !  

 

حالا دیگه حوصله نداشتم در مورد تخریب طبیعت و آثار باستانی و اینکه ملت اصلا نمی دونن کجا اومدن و برای چی اومدن فقط حاضرن گند بزنن به جمیع جهات بلکه یه عکس خوب برای فیس بوکشون بگیرن و اینا ... بگم  .  

این حرفا هم رو دلم مونده بود خیلی وقت ، گفتم بگم بلکه لال از دنیا نرفته باشم .