هفت فروردین

با تو من با بهار می رویم

هفت فروردین

با تو من با بهار می رویم

آرزوها

 

  آرزوها

  
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،
و اگرعاشق هستی، معشوقت هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهاییت کوتاه باشد،
و هنگام تنهایی، نفرت از کسی نیابی،
و بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.
 
برایت همچنان آرزو دارم
دوستانی داشته باشی،
از جمله دوستان بد و ناپایدار،
برخی نا دوست و برخی دوستدار
که دست کم یکی در میانشان
بی‌تردید مورد اعتمادت باشد،
چون زندگی بدین گونه است...
 
برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،
نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،
تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهند،
که دست کم یکی از آن‌ها اعتراضش به حق باشد،
تا زیاده به خودت غرّه نشوی.
 
و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی،
تا در لحظات سخت،
وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است،
همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سر پا نگه‌ دارد.
 
همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی،
نه با کسانی که اشتباهات کوچک می‌کنند،
چون این کارِ ساده‌ای است،
بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر می‌کنند،
و با کاربرد درست صبوری‌ات برای دیگران نمونه شوی.
 
امیدوارم هنگامی که جوان هستی،
خیلی به تعجیل، رسیده نشوی،
و هنگامی که رسیده‌ای، به جوان‌ نمایی اصرار نورزی،
و وقتی پیری، تسلیم ناامیدی نشوی،
چرا که هر سنی خوشی و ناخوشی خودش را دارد،
و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.
 
امیدوارم سگی را نوازش کنی،
به پرنده‌ای دانه بدهی و به آواز یک سهره گوش کنی،
هنگامی که آوای سحرگاهیش را سر می‌ دهد،
چرا که به این طریق
احساس زیبایی خواهی یافت، به رایگان.
 
امیدوارم که دانه‌ای هم بر خاک بفشانی،
هرچند خُرد بوده باشد،
و با روئیدنش همراه شوی،
تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.
 
بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی،
زیرا در عمل به آن نیازمندی،
و برای اینکه سالی یک بار
پولت را جلو رویت بگذاری و بگویی: «این مالِ من است»
فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!
 
و در پایان، 
آرزومندم همسر خوبی داشته باشی،
که اگر فردا خسته باشید، یا پس‌فردا شادمان
باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.
 
اگر همه‌ی این‌ها که گفتم
فراهم شد،
دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم! 

 

 

                                  «ویکتور هوگو »

 

* با تشکر از مهرنوش عزیزم

نظرات 6 + ارسال نظر
سینا سلطانی پنج‌شنبه 28 آذر 1387 ساعت 14:45

سلام ممنون از ویکتور هوگو و مهرنوش عزیزت و تو که زحمت کشیدی این رو گذاشتی اینجا قشنگه... شاد زی

اکسیر پنج‌شنبه 28 آذر 1387 ساعت 17:42 http://exiran.blogspot.com

اینا چیه؟ از خودت بنویس!

آتوسا سه‌شنبه 10 دی 1387 ساعت 10:47 http://littleblackfish.persianblog.ir

سلام
قرار نشد تنبل بازی در بیاری ها......
بنویس باز هم بنویس به من هم سر بزن

پیوند سه‌شنبه 24 دی 1387 ساعت 12:13

چقدر مروت آخه؟کمرمو شکستی ویکتور هوگو.نوشا جون کامپیوتر نو مبارک چه خوش خط شدین(!!)

علی لایق شنبه 28 دی 1387 ساعت 08:05 http://radio-active.blogfa.com/

ممنون به خاطر تبریکت، به خاطر نوشته زیبایی که از ویکتور هوگو برامون نقل کردی و به خاطر اینکه از دوستان قدیمی یادی کردی.در امتحانات موفق و سربلند باشی.

دوست تو یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 18:31

سلام.
وبلاگت رو دیدم. خیلی خوبه. امیدوارم با همین روند ادامه بدی.
همیشه پیشرفت رو هم در کارت مدنظر داشته باش.
فدای تو.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد